۱۴۰۱/۱۰/۰۱
پرده اول : حمایت تمام قد بازارساز از صنابع فولادی در مواجه با ریزش قیمتهای جهانی از خرداد تا آبان ماه طی حدود ۶ ماه :
درزمانی نه چندان دور؛ طی چندماه گذشته، همزمان با ریزش قیمتهای صادراتی متاثر از دامپینگ روسیه؛ بازارساز براین باور بودکه میلگرد در کانال قیمت ۱۵ و ۱۶ هزار تومان +vat دارای حباب منفی است و نیاز به اصلاح مثبت در بازار داخلی دارد؛ لذا با اقدامات تمام قدی که در بورس کالا صورت داد، طی چند ماه، نه تنها اجازه کاهش بیشتر قیمتها در بورس کالا، یر خلاف روند بازار را نداد، بلکه به نوعی با فرمول جدید تعیین قیمت فولاد بدون محدودیت سقف قیمت جهانی، از افزایش قیمت ها در بورس کالا با کمترین تقاضای داخلی، نیز حمایت کرد .
پرده دوم : برودت هوا و کمبود انرژی و توقف تولید و قحطی مواد اولیه در کنار صعود دلار + اثر معکوس حمایتی بازارساز 👈 پرواز قیمتهای داخلی خارج از کنترل بازارساز
اوضاع برای بازارساز تا زمانی خوب پیش میرفت که مسئله کمبود گاز مطرح نشده بود؛ همزمان با شروع سرما و افزایش مصرف گاز طبیعی در کشور، صنایع با سهمیه بندی و کمبود انرژی و در نتیجه کاهش تولید مواجه شدند و متعاقب آن کمبود مواد اولیه در کشور شکل گرفت؛ اینجا بود که فرمول حمایتی بازارساز در کنار بروز هیجانات حاصل از بروز قحطی مواد اولیه در کنار صعود محسوس نرخ دلار؛ منجر به صعود لجام گسیخته و خارج از متعارف قیمت فولاد در بازار داخلی گردید.
پرده سوم : افزایش قیمت هیجانی و بی حساب قیمت فولاد در بازار داخلی و تضعیف صادرات
در نوشتار قبلی اشاره شد که شمش در بازار داخلی، روز دوشنبه با دلار ۳۳ هزار تومانی فروش رفت و این اتفاق زنگ خطری برای توقف صادرات و عدم برآورده شدن انتظار یازگشت ارز حاصل از صادرات برای فولاد خواهد بود و این شرایط کاملا موقتی بنظر میرسد؛ برای براورده شدن رونق صادرات، یا دلارنیمایی باید رشد کند یا نرخ فولاد در بازار داخلی باید کاهش پیدا کند که مقدار این کاهش حداقل کیلویی ۲ هزار تومان خواهد بود .
۱۵۴۰۰ × ۱۰۰۰ ÷ ۴۶۵ ~= ۳۳،۰۰۰ ~= 1$
نرخ شمش ریالی که صادرات با دلار ۲۸۵۰۰ تومانی را میسر میکند :
۴۶۵ × ۲۸۵۰۰ ÷۱۰۰۰ ~= ۱۳،۲۵۰
یا در واقع همان حباب ۲ هزار تومانی مفروض !
حال در این نوشتار گریزی خواهیم زد به بازار صادراتی میلگرد و مقایسه آن با نرخ های کنونی بازار داخلی؛ البته بدیهی است که میلگرد به عنوان محصول نهایی روی شمش حرکت میکند و تابعی از بازار شمش است اما با این حال، بد نیست نیم نگاه دقیقتری به این بازار داشته باشیم .
میدانیم بر خلاف بازار فولادسازان بزرگ خصولتی که عمدتا با قواعد دولت بازی میکنند و عمده حوالهجات ارزی در حوزه صادرات توسط اینها تامین میشود؛ در بازار صادراتی به مراتب کوچکتر محصول نهایی به ویژه میلگرد آجدار شاخه؛ در بخش خصوصی در بازارچه های مرزی؛ بنا بر تجربه، حوالهجات ارزی کمترین سهم از این بازار را داشته و عمدتا به دلیل تحریم ها، تبادلات با اسکناس دلار صورت میگیرد .
می دانیم که بنا بر تجربه و بنا بر تعهد ارز حاصل از صادرات کارخانجات فعال در حوزه صادرات یا نمایندگان آنها، نرخ واقعی دلاری که دست این گروه از صادرکنندگان را میگیرد؛ تا پیش از این، حداقل ترکیبی از سه نوع دلار؛ حواله، سنا و بازار آزاد است .
میانیگن این سه نرخ را ابتدا بصورت زیر میشود تخمین زد :
( ۳۹،۰۰۰۰ + ۳۰،۰۰۰ + ۲۸،۶۰۰ ) ÷ ۳ ~= ۳۲،۵۰۰
یا در واقع معادل همین دلار ۳۳ هزار تومانی که در بورس کالا اخیرا شمش بلوم معادل آن فروش رفت .
میلگرد آجدار صادراتی ایران آخرین بار حول ۴۶۵ دلار/تن exw گزارش شده، اما حدودا ۲۰ روزی است که به دلیل رشد فراینده قیمتها در بازار داخلی و جذاب تر شدن این بازار، صادرات فعلا به حاشیه رفته است .
اما اجازه دهید ببینیم میلگرد ۴۶۵ دلاری صادراتی ایران حتی با احتساب دلار ۳۳ هزار تومانی تعهدی نوردکار؛ معادل چه قیمتی ریالی خواهد بود ؟
۴۶۵ × ۳۳،۰۰۰ ÷ ۱۰۰۰ ~= ۱۵،۳۵۰
۱۵،۳۵۰ + ۹٪ ~= ۱۶،۷۵۰
سخن آخر
همان تراژدی حاکم بر بازار شمش، در واقع برای بازار میلگرد هم به نوعی حکمفرماست . یعنی یا قیمت صادراتی باید آنقدر افزایش پیدا کند تا صادرات توجیه داشته باشد؛ یا نرخ دلار تعهدی یا همان دلار سنا و دلار نیمایی توسط بانک مرکزی باید افزایش پیدا کند؛ یا اینکه در نهایت نرخ فولاد یا میلگرد در بازار داخلی حداقل کیلویی ۲ هزار تومان در بازار داخلی باید کاهش پیدا کند که این مهم هم میتواند با رفع کمبود انرژی تولیدکنندگان آهن اسفنجی و اعمال برخی تغییرات در فرمول تعیین قیمت فولاد در بورس کالا شامل اعمال خط قرمز تعیین شده سابق ستاد تنظیم بازار؛ یا همان الزام قیمت داخلی زیر نرخ ” فولاد صادراتی ضربدر دلار نیمایی” در بورس کالا میسر گردد .
تا چه پیش آید …